Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

ماه آگاهی از آسیب مغزی – برجسته کردن امید

ماه آگاهی از آسیب های مغزی هر سال در ماه مارس برگزار می شود تا آگاهی را در مورد آسیب های مغزی تروماتیک (TBIs)، تأثیر آنها بر افراد و جوامع، و اهمیت پیشگیری، شناخت و حمایت از افراد آسیب دیده افزایش دهد. هدف این ماه آگاهی، تقویت درک، همدلی و تلاش های پیشگیرانه برای بهبود نتایج برای افراد آسیب دیده از آسیب های مغزی است.

10 سال گذشته است از آنجایی که من دچار یک آسیب مغزی تروماتیک شدم. واقعیت شگفت‌انگیز داشتن یک TBI من را در جایی از ترس نگه می‌دارد که من را از احتمال بهتر شدن منزوی می‌کرد. به پیشنهاد متخصص مغز و اعصابم که شکست من را با نارسایی‌های شناختی و محدودیت‌های پزشکی غربی در رسیدگی به آنها تشخیص داد، شروع به کشف فعالیت‌هایی کردم که برای تحریک مهارت‌های شناختی مانند مدیتیشن و هنر شناخته می‌شوند. از آن زمان، تمرین مدیتیشن قوی و مداومی را توسعه دادم و مرتباً هنرهای تجسمی دیگر را نقاشی می‌کردم و انجام می‌دهم. از طریق تجربه شخصی، من از نزدیک شاهد مزایای بی‌شمار هر دو فعالیت بودم.

شواهد حاصل از تحقیقات مدیتیشن نشان می‌دهد که مدیتیشن پتانسیل تغییر شکل مدارهای مغز را دارد که منجر به اثرات مثبت نه تنها بر سلامت ذهن و مغز، بلکه بر سلامت کلی بدن می‌شود. ایده شروع مدیتیشن در ابتدا دلهره آور به نظر می رسید. چگونه می توانستم برای مدت طولانی ساکت و آرام بنشینم؟ من با سه دقیقه شروع کردم، و 10 سال بعد، به یک تمرین روزانه تبدیل شده است که با دیگران به اشتراک می گذارم. به لطف مدیتیشن، علیرغم تأثیر بر بخش های خاصی از مغزم، می توانم در سطحی بالاتر از آنچه قبلاً ممکن است عمل کنم.

علاوه بر این، حواس چشایی و بویایی خود را که هر دو تحت تأثیر آسیب قرار گرفتند، بازسازی کردم. متخصص مغز و اعصاب من مطمئن بود که از آنجایی که یک سال است حواسم را بازیابی نکرده ام، بعید است که این کار را انجام دهم. با این حال، اگرچه مانند گذشته مشتاق نیست، هر دو حس بازگشته اند.

من هرگز خودم را یک هنرمند نمی دانستم، بنابراین وقتی هنر پیشنهاد می شد، ترسیده بودم. درست مثل مدیتیشن، آهسته شروع کردم. من یک کولاژ انجام دادم و متوجه شدم که عمل ساده آفرینش، میل به ادامه دادن به سایر اشکال هنری را برانگیخت. هنر برای من لذت و رضایت زیادی به ارمغان آورده است. علوم اعصاب تحقیقات قابل توجهی در مورد احساسات مثبت و مدارهای مغز انجام داده است. نوروپلاستیسیتی به انعطاف پذیری و توانایی مغز برای تغییر از طریق تجربه اشاره دارد. در نتیجه احساسات مثبتی که هنر برمی انگیزد، مغز من انعطاف پذیرتر و سازگارتر شده است. با انجام هنر، عملکردها را از نواحی آسیب دیده مغزم به نواحی سالم منتقل کردم. به این حالت انعطاف پذیری عملکردی می گویند. با به دست آوردن مهارت های هنری، ساختار فیزیکی مغزم را از طریق یادگیری به طور موثر تغییر داده ام، پدیده ای که به عنوان انعطاف پذیری ساختاری شناخته می شود.

مهم‌ترین نتیجه‌ی فراتر رفتن از محدودیت‌های پزشکی غربی برای شفای مغزم، ذهن باز و سرسختی است که به دست آورده‌ام. قبل از TBI، من خیلی به طب غربی وابسته بودم. من واقعاً یک راه حل سریع می خواستم. از طب غربی التماس کردم که چیزی به من بدهد تا بهتر شوم، اما مجبور شدم از تکنیک های دیگری استفاده کنم که زمان بر بود. وقتی نوبت به قدرت مدیتیشن رسید، من یک شکاک بودم. می دانستم که می تواند آرامش بخش باشد، اما چگونه می تواند مغز من را اصلاح کند؟ وقتی هنر پیشنهاد شد، بلافاصله پاسخ من این بود که من یک هنرمند نیستم. هر دو تصور قبلی من نادرست است. از طریق سرسختی و نگرش باز، آموخته ام که بسیاری از روش ها می توانند سلامت مغز و رفاه کلی من را بهبود بخشند.

همانطور که بزرگتر می شوم، به طور فزاینده ای نسبت به آینده و سلامت مغزم اطمینان دارم. من به خودم نشان داده‌ام که از طریق تکنیک‌ها و عادت‌هایی که پرورش داده‌ام، بر نحوه سیم‌کشی مغزم تأثیر می‌گذارم. من نسبت به اثرات پیری تسلیم نیستم. امیدوارم مسیر شفای من دلگرم کننده باشد و به همین دلیل است که عمیقاً متعهد هستم که علایقم برای مدیتیشن و هنر را با همه به اشتراک بگذارم.

علوم اعصاب اسرار فواید مدیتیشن را فاش می کند | علمی آمریکایی

نوروپلاستیسیته: چگونه تجربه مغز را تغییر می دهد (verywellmind.com)