Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

سال نو ، خون تازه

در این موقع از سال ، بسیاری از ما اهداف تازه تعیین شده را کاملاً پذیرفته ایم یا کاملاً کنار گذاشته ایم. ما به خود پشت می زنیم یا به سراغ پروژه های ظاهراً مضطرب تر می رویم. بازگرداندن بچه ها به مدرسه ، تحویل آن بودجه به رئیس خود یا یادآوری استفاده از ماشین برای تعویض روغن از جمله مواردی است که در لیست کارها وجود دارد. برنامه ریزی زمان برای اهدای خون احتمالاً از ذهن فرد خطور نمی کند. در حقیقت ، نزدیک به 40 درصد از جمعیت ایالات متحده واجد شرایط اهدای خون هستند ، اما کمتر از سه درصد این افراد اهدای خون را دارند.

در ماه ژانویه ، خانواده من از تولد آینده دخترم هیجان زده می شوند. او در ماه فوریه XNUMX ساله خواهد شد. هنگام شام ، ما اظهار می کنیم که او چقدر بزرگ شده است و درمورد اینکه دوست دارد هدیه ای داشته باشد بحث می کنیم. من نشان می دهم که چقدر خوشبخت هستم که این تعاملات عادی را با خانواده ام داشته ام. تولد دخترم مخصوصاً برای من استثنایی بود. از من انتظار نمی رفت که از این تجربه دلخراش جان سالم به در ببرم ، اما بیشتر به خاطر مهربانی غریبه ها این کار را کردم.

نزدیک به نه سال پیش برای داشتن یک نوزاد به بیمارستان رفتم. من یک بارداری ناخواسته داشتم - کمی حالت تهوع و دل درد و کمردرد. من بسیار سالم و شکم بزرگی داشتم. من می دانستم که او یک کودک بزرگ و سالم خواهد بود. من مثل اکثر مادران آینده در مورد زایمان مضطرب بودم اما از ملاقات دختر بچه ام بسیار هیجان زده شدم. بعد از ورود به بیمارستان چیز زیادی به خاطر نمی آورم. یادم می آید شوهرم با لباس کودک و همه چیزهایی که فکر می کردم به آنها احتیاج دارم - دمپایی ، پی جی ، موسیقی ، مرهم لب ، کتاب - در کیف هایم داشت. بعد از آن ، من فقط می توانم چیزهایی را یاد بگیرم که صبح روز بعد گفتم ، مانند "من فشار زیادی احساس می کنم. احساس می کنم مریض می شوم. "

بعد از چندین روز جراحی بزرگ ، انتقال خون و لحظات ناخوشایند ، از خواب بیدار شدم و فهمیدم که آمبولی مایع آمنیوتیک دارم ، یک عارضه نادر و تهدید کننده زندگی که باعث ایست قلبی و خونریزی غیرقابل کنترل می شود. دخترم زایمان آسیب زایی داشت و نیاز به گذراندن دوره NICU داشت اما تا زمانی که من به آنجا آمدم وضعیت خوبی داشت. همچنین فهمیدم که تلاشهای بی وقفه کادر پزشکی ، در دسترس بودن نزدیک به 300 واحد خون و فرآورده های خونی و عشق ، حمایت و دعای بی دریغ خانواده ، دوستان و غریبه ها ، همگی در نتیجه مثبتی برای من نقش داشتند.

من جان سالم به در. من بدون خون و فرآورده های خونی موجود در بیمارستان و مرکز خون Bonfils (DBA فعلی) زنده نمی ماندم ویتالانت) بدن طبیعی انسان کمی بیش از پنج لیتر خون دارد. در طی چند روز معادل 30 گالن خون لازم داشتم.

در سال 2016 افتخار ملاقات با 30 نفر از بیش از 300 نفر را داشتم که اهدای خون جان من را نجات داد. این فرصتی کاملاً ویژه برای ملاقات با کسانی بود که شخصی را که خون آنها را دریافت کرده و هرگز انتظار ملاقات را نداشتند. در طی چند روز گذشته در بیمارستان ، این برای من غرق شد که خون زیادی دریافت کردم - بسیار زیاد ، از صدها نفر. در ابتدا ، احساس کردم کمی عجیب است - آیا من فرد دیگری خواهم بود ، موهای من کمی ضخیم تر است. فکر کردم واقعاً باید سعی کنم نسخه بهتری از خودم باشم. معجزه ای رخ داد. چه هدیه ویژه ای از این همه غریبه دریافت می شود. به زودی فهمیدم که هدیه واقعی این است که من فقط خودم هستم ، ناقص من هستم - یک همکار ، یک دوست ، یک دختر ، یک نوه ، یک خواهر ، یک خواهرزاده ، یک پسر عموی ، یک عمه ، یک همسر و یک مادر از یک دختر زیبا و باهوش

راستش را بخواهید ، قبل از اینکه به انتقال خون نجات دهنده زندگی احتیاج داشته باشم ، در مورد اهدای خون زیاد فکر نمی کردم. من به یاد دارم که برای اولین بار در دبیرستان خون اهدا کردم و این در مورد آن است. اهدای خون جان افراد را نجات می دهد. اگر می توانید خون اهدا کنید ، من شما را تشویق می کنم که این سال جدید را با هدف دستیابی به خون ، یا اهدای خون شروع کنید. بسیاری از درایو های خون به دلیل COVID-19 لغو شده اند ، بنابراین اهدای خون در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. این که آیا شما مجاز به دادن خون کامل هستید یا از COVID-19 بهبود یافته اید و می توانید به پلاسما بیدار اهدا کنید، شما جان خود را نجات می دهید.