Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

حساب کنید!

سرشماری همه چیز مربوط به مردم است ، و من در مورد مردم نیز هستم. فکر می کنم مردم جذاب هستند. من عاشق مشاهده انواع مردم هستم. سرگرمی مورد علاقه من تماشای مردم است. مردم به طرق جالب رفتار می کنند. مردم انواع مختلفی را در خود جای می دهند و همه افراد برای خودشان بی نظیر و خاص هستند.

سرشماری مرا فریب می دهد زیرا در مورد مردم نیز هست. اما ، در مورد با احتساب مردم ، و بنابراین چیز من کاملاً نیست. اما ، سرشماری بسیار مهم است! این تعداد مقامات منتخب ما در کنگره را تعیین می کند. این تخصیص بودجه فدرال را برای همه چیز از تعمیر چاله ها گرفته تا منابع مسکن تعیین می کند. و ، این امر باعث می شود هر فرد غیرمترقبه ای ، و با توجه به اهمیت ، به کل جمعی از خوبی های کشور کمک کند. من از این چیزها ناراحت می شوم ، اما این همچنین تجسم کارهایی است که در تعامل با جامعه انجام می دهیم. مجموع قطعات تنها از قطعات جداگانه بیشتر است و در کنار هم ، ما می توانیم خیلی بیشتر از این کار کنیم!

به طور خاص ، سرشماری من را به یك شخص خاص یادآوری می كند - Virgil G. او در سرشماری سال 1980 یك "ثبت كننده" بود ، به این معنا كه او از خانه به درب می رفت تا پاسخ های افرادی را كه در تكمیل فرم ها عقب مانده بودند ، جمع كند. در زمان های قدیمی ، حالا می توانید این کار را انجام دهید آنلاین!) Virgil یک شخصیت از get-go بود. او لهجه عمیقی در آلباما داشت ("ال-بم-ما" در چهار هجای متمایز تلفظ شد) و اگرچه سالها در آرورا زندگی کرده بود ، به من گفت که هرگز نمی خواست از لهجه خود دست بکشد زیرا هرگز نمی خواست باشد. در وهله اول شوهر نظامی او را به اینجا آورد ، اما قلب او در العبام - ب ماند.

ما با انجام کارهای محله آشنا شدیم ، تصور کنید! او "نگهبان قدیمی" بود و آنها می خواستند "بچه های جدید" درگیر شوند ، اما آنها نمی توانند دقیقاً بدانند معنی این چیست. فکر کردم که من "بچه جدید" بودم و دقیقاً می دانستم که محله های شفق شمالی شمالی به چه چیزهایی نیاز دارند. NANO ، انجمن محله شمالی شفق شمالی ، محور قدرت برای سیاست های شهری بود ، و هر آنچه که نانو می خواست ، ما بدست آوردیم.

Virgil سخنگو بود ، و Virgil همچنین می دانست که او چه می خواهد. او می خواست سطل آشغال Colfax باشد. او به احترام پسرش می خواست سطل های بازیافتی را در سرتاسر مکان بازی کند. من هرگز کاملاً نفهمیدم که چگونه او درگذشت یا چگونه بازیافت این اثر یادبود مادر نابخشوده شد ، اما من هنوز هم بخاطر او طرفدار بازیافت هستم.

او می خواست از کوچه ها زباله بکشد. این نگاتی بود که ما با آن توافق کردیم ، نگهبان قدیمی و بچه های جدید در این محوطه. سطل زباله های سرریز شده سطل زباله نیست چیزهای خیلی بزرگ برای سطل های زباله. همه اش. ما می خواستیم همه از بین برود. با استفاده از صدای انجمن محله نیروگاه ، با برنامه ای برای جشن روز زمین با یک روز حذف زباله محله ، به تالار شهر حمله کردیم. ما برای اهدای کامیون و راننده به یک دستگاه حمل و نقل زباله خصوصی رسیدیم. ما داوطلب شدیم که سوار کامیون ها شویم تا در سطل زباله سوار شویم. ما به معنای واقعی کلمه یک رژه با همسایگان پیر و جوان داشتیم که به پشت کامیون ها آویزان بودند ، زیرا آنها بر فراز حفره ها و حفره ها گزاف گویی می کردند ، متوقف می شوند تا زباله ها را واگذار کنند و جشن گرفتن هر وانت را به عنوان گوهر کشف! ما روز شنبه از ساعت 8 صبح ظهر کار کردیم و با یک گلدان واقعی ، گلدان ها و قابلمه ها و کیک ها و خورشیدی ها را به عنوان بهترین آشپزها از سراسر منطقه جشن گرفتیم. هر گوشه دنیا نمایان بود! یوم !!

بنابراین وقتی به سرشماری رسید ، ویرگیل همه را می شناخت. مسلماً ، او آنها را از نمای کوچه و نه درهای جلو می شناخت ، اما با این وجود ، همه آنها را می شناخت! و در آن لهجه الأبام-ما ، او همه ی همسایگان شمال شفق را متقاعد کرد که به تعداد سرشماری اعتماد کنند ، و به او کمک کنند تا شماره های دقیقی کسب کند.

و من می خواهم شرط بندی کنم که بهترین و کاملترین حساب آئورورای شمالی است! Virgil مدتها است که متوفی است ، غم انگیز برای گفتن. روح او در هرکسی که سرشماری را انجام دهد زندگی می کند ادامه می یابد. همانطور که او می گفت: "همه چیز لازم است که بایستید و شمرده شوید تا آنچه را که می خواهید دریافت کنید!"

آن زمان بود ، و اکنون این است ، اما سخنان او بدون در نظر گرفتن صدا درست است. برای سرشماری بایستید! فرم های سرشماری خود را بصورت آنلاین یا حضوری یا هر کاری انجام دهید ، اما لطفاً بایستید و حساب شوید!

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سرشماری یا برای گرفتن سرشماری ، لطفا مراجعه کنید 2020 census.gov.