Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

یادگیری آشپزی من را به رهبر بهتری تبدیل کرد

خوب ، این ممکن است کمی پیچیده به نظر برسد ، اما صدای من را بشنوید. چند هفته پیش ، من در کارگاه فوق العاده ای شرکت می کردم که توسط برخی از متخصصان خود در کلورادو در زمینه نوآوری تسهیل شده بود. در طول این کارگاه ، ما در مورد این ایده صحبت کردیم که:

خلاقیت + اجرا = نوآوری

و در حالی که ما در مورد این مفهوم بحث می‌کردیم، به یاد چیزی افتادم که سرآشپز مایکل سایمون یک بار به عنوان داور در قسمتی از «آشپز آهنین بعدی» چندین سال پیش گفته بود. یک رقیب سرآشپز کاری بسیار خلاقانه انجام داده بود، اما اجرا به اشتباه انجام شد. او چیزی در امتداد این جمله گفت: "اگر خلاق باشید و شکست بخورید، آیا برای خلاقیت امتیاز می گیرید یا به دلیل اینکه طعم غذایتان خوب نیست به خانه فرستاده می شوید؟"

خوشبختانه، زندگی مانند یک مسابقه آشپزی واقعیت نیست (خدا را شکر). وقتی در حال یادگیری آشپزی هستید، از دستور العمل های زیادی پیروی می کنید، معمولاً مطابق با دستور غذا. همانطور که با دستور العمل ها و تکنیک های مختلف آشپزی آشنا می شوید، خلاقیت با تطبیق ها راحت تر می شوید. شما مقدار سیر ذکر شده در دستور غذا را نادیده می گیرید و به اندازه دلخواه سیر اضافه می کنید (همیشه سیر بیشتر!). دقیقاً یاد می‌گیرید که کوکی‌های شما باید چند دقیقه در فر بمانند تا به سطح مناسبی از جویدن (یا ترد بودن) برسند که می‌پسندید، و این زمان ممکن است در فر جدیدتان کمی متفاوت از فر قدیمی‌تان باشد. شما نحوه اصلاح اشتباهات در حال پرواز را یاد می گیرید ، مانند نحوه تنظیم هنگامی که به طور تصادفی در قابلمه سوپ خود را بیش از حد نمک زده اید (اسیدی مانند آب لیمو اضافه کنید) یا نحوه پخت دستور العمل ها هنگام پخت زیرا می توانید یکپارچگی علم را حفظ کنید. پخت نیاز دارد.

من فکر می کنم رهبری و نوآوری به یک شکل عمل می کنند - همه ما بدون هیچ ایده ای شروع به کار می کنیم و ایده ها و دستورالعمل های دیگران را بسیار دقیق دنبال می کنیم. اما وقتی راحت‌تر می‌شوید، شروع به تطبیق‌ها می‌کنید و هر چه پیش می‌روید تنظیم می‌شوید. شما یاد می گیرید که مانند سیر، چیزی به عنوان شناخت و قدردانی بیش از حد برای تیم شما وجود ندارد، یا اینکه تیم درونگرای جدید شما به چیزهای متفاوتی نسبت به تیم قبلی و برونگرای شما نیاز دارد.

و در نهایت شما شروع به ایجاد ایده های خود می کنید. اما چه در محل کار باشد و چه در آشپزخانه ، راه های زیادی وجود دارد که این ایده ها می توانند به سمت دیگر حرکت کنند:

  • ممکن است در واقع ایده خوبی نباشد (ممکن است بستنی مرغ بوفالو جواب ندهد؟)
  • شاید این ایده خوبی باشد ، اما برنامه شما ناقص بود (افزودن سس تند سرکه و مستقیم به بستنی شما باعث می شود که لبنیات شما آماده شود)
  • شاید ایده خوبی بود و برنامه خوبی داشتید، اما اشتباه کردید (اجازه دادید بستنی شما خیلی طولانی شود و به جای آن کره درست کردید)
  • شاید برنامه شما آنطور که باید کار می کرد ، اما شرایط پیش بینی نشده ای وجود داشت (بستنی ساز شما کوتاه شد و آتش آشپزخانه را راه انداخت. یا آلتون براون به سبک آشپزخانه شما را خراب کرد و شما را مجبور کرد با یک دست پشت سر خود غذا بپزید)

کدام یک از این موارد شکست خورده است؟ یک آشپز خوب (و یک رهبر خوب) این را به شما می گوید هیچ این سناریوها یک شکست است. همه آنها ممکن است شانس شما را برای سرآشپز مشهور از بین ببرند ، اما این خوب است. هر سناریویی شما را یک قدم به موفقیت نزدیک می کند-شاید لازم باشد یک بستنی ساز جدید بخرید یا یک تایمر تنظیم کنید تا مطمئن شوید بستنی خود را بیش از حد خرد نمی کنید. یا شاید ایده شما باید به طور کلی کنار گذاشته شود ، اما روند تلاش برای یافتن دستور تهیه بستنی مرغ بوفالو باعث شد تا به جای آن ، کامل ترین بستنی هانابرو را ایجاد کنید. یا شاید شما دستور العمل را کاملاً بفهمید و به عنوان آشپز خانگی دیوانه ای که فهمیده چگونه طعم بستنی مرغ بوفالو را طعم خوشمزه ای پیدا کند ، ویروسی شوید.

جان سی مکسول این را "شکست رو به جلو" می نامد - از تجربه خود درس بگیرید و برای آینده تعدیل و سازگاری ایجاد کنید. اما مطمئن نیستم که هیچ علاقه‌مند به آشپزخانه به این درس نیاز داشته باشد - ما آن را از نزدیک یاد گرفته‌ایم، از راه سخت. من فراموش کرده ام که نانم را زیر جوجه های گوشتی چک کنم و در نهایت زغال و آشپزخانه دودی به پایان رساندم. اولین تلاش ما برای سرخ کردن بوقلمون در روز شکرگزاری منجر به این شد که بوقلمون در شن انداخته شود و قبل از اینکه بخواهیم آن را بتراشیم باید آبکشی شود. شوهرم یکبار قاشق چای خوری و قاشق غذاخوری را با هم مخلوط کرد و به طور تصادفی کوکی های شکلاتی بسیار شور و نمکی درست کرد.

ما با طنز فراوان به هر یک از این خاطرات نگاه می کنیم، اما می توانید شرط ببندید که من اکنون مانند شاهین هر وقت چیزی را آبپز می کنم، نگاه می کنم، شوهرم اختصار قاشق چای خوری/قاشق غذاخوری خود را سه بار بررسی می کند، و ما همیشه مطمئن می شویم که کسی در آن حضور دارد. اتهام نگه داشتن ماهیتابه هنگام خروج بوقلمون از سرخ کن یا سیگاری هر ساله در روز شکرگزاری.

و در سناریوی عجیب و غریب مشابه در محل کار چندین سال پیش ، مجبور شدم در مقابل تیم رهبری ما ، از جمله تیم اجرایی ، سخنرانی کنم. طرح من برای این ارائه به طرز شگفت انگیزی نتیجه معکوس داد - خیلی مفصل بود و بحث به سرعت به سمتی ناخواسته رفت. من وحشت کردم، تمام مهارت های تسهیلگری را که تا به حال آموخته بودم فراموش کردم و ارائه کاملاً از ریل خارج شد. احساس می کردم برای مدیر عاملم بوقلمون سرخ شده، نان سوخته و کلوچه های نمکی سرو کرده ام. حالم بد شد

یکی از معاونان ما پس از آن من را روی میز کارم ملاقات کرد و گفت: "خب ... به نظر شما چگونه پیش رفت؟" با خجالت و وحشت به او نگاه کردم و صورتم را در دستانم فرو کردم. پوزخندی زد و گفت: "خوب ، پس ما روی این موضوع تمرکز نمی کنیم ، دفعه بعد چه کاری متفاوت انجام خواهی داد؟" ما در مورد تطبیق ارائه ها برای مخاطبان، پیش بینی سوالات و هدایت بحث به مسیر اصلی صحبت کردیم.

خوشبختانه، من از آن زمان تا کنون در یک ارائه به این سختی تصادف نکرده و نسوخته ام. اما من همیشه به اشتباهاتی که مرتکب شده ام فکر می کنم. نه با خجالت و شرمندگی ، بلکه برای اطمینان از اینکه من همه چیز را به گونه ای فکر می کنم که برای آن ارائه دهشتناک فکر نکردم. درست مثل اینکه من از نانم زیر جوجه گوشتی نگهداری می کنم. من همیشه سعی و کوشش خود را انجام می دهم تا مطمئن شوم هر برنامه ای که من دارم می تواند آنطور که می خواهم اجرا شود-اگر مطالبات پرداخت نشود یا ما نپردازیم ، ایده خوبی برای مدل قرارداد مبتنی بر ارزش زیاد پیش نخواهد رفت. راهی برای اندازه گیری بهبود داشته باشید

چه در حال ایجاد یک دستور العمل جدید باشید ، چه به تیم رهبری خود ارائه دهید ، چه ایده جدیدی را ارائه دهید یا حتی یک سرگرمی جدید را امتحان کنید ، نمی توانید از شکست بترسید. گاهی اوقات دستور العمل ها به استاندارد طلا تبدیل می شوند زیرا واقعا بهترین هستند. و گاهی اوقات دستور العمل ها کلاسیک باقی می مانند زیرا هیچ کس روش بهتری برای انجام این کار پیدا نکرده است. اما موفقیت معمولاً یک شبه اتفاق نمی‌افتد – برای رسیدن به پیاده‌سازی که شما را موفق می‌کند، آزمون و خطای زیادی لازم است.

شکست در آشپزخانه باعث شد آشپز بهتری باشم. و یادگیری شکست خوردن در آشپزخانه ، شکست در جلو را در محل کار بسیار ساده تر کرد. پذیرش یک طرز فکر شکست رو به جلو، من را به رهبر بهتری تبدیل می کند.

جلو بروید ، وارد آشپزخانه شوید ، ریسک کنید و اشتباه کردن را بیاموزید. همکاران شما از شما برای آن تشکر خواهند کرد.