Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

بالا بردن بچه های من برای خواران ماجراجویی: قسمت 2

خوش آمدید آخرین پست من کمی در مورد چگونگی معرفی ماجراهای کوچک من به غذا در زمانی که آنها نوزاد بودند معرفی شد - در امیدوارم که من آنها را به عنوان پرماجرا از یک خواربار به عنوان من هستم را افزایش می دهد. غذای کودک LED به عنوان یک جذابیت در خانه من کار کرد - بچه های من می خواستند تقریبا هر غذائی را که می توانست انگشتان کوچکش را در اطرافش بگیرد، امتحان کرد. چگونه می توانم آنها را از تبدیل شدن به کودکان نو پا انتخاب کنم؟

تشویق خوردن پرماجرا با کودکان نوپا و پیش دبستانی

من سعی می کنم بیشتر شب های هفته شام ​​بخورم و بهترین کار را برای خوردن انواع غذاها در طول هفته انجام دهم - یک شب مرغ، یک شب ماهی، ماهی یک شب، گوشت گاو یا گوشت خوک یک شب، و غیره. هر شام همراه با یک طرف میوه برای بچه ها - حتی اگر آنها را دوست ندارم آنچه که من برای شام ساخته شده، من می دانم که آنها حداقل * چیزی * خوردن و رفتن به رختخواب با شکم خالی نیست. آنها هر چه می خواهند می خواهند - انگور، تکه های نارنجی، موز یا هر چیزی که در خانه اتفاق می افتد انتخاب می کنند. سپس آنها هر چه بزرگسالان می خورند، فقط در یک قسمت کوچکتر دریافت می کنند.

همانطور که بچه ها به اندازه کافی بزرگ شدند و پس از شام شروع به درخواست غذا / دسر کردند ، ما چند قانون ایجاد کردیم - اگر حداقل یک بار همه چیز را در بشقاب خود امتحان کنید ، می توانید یک غذای کوچک مانند بوسه هرشی یا چند زن و شوهر داشته باشید. اگر تمام شام خود را بخورید ، می توانید یک خوراکی بزرگتر مانند یک کلوچه یا یک کاسه کوچک بستنی داشته باشید.

ایده "سعی در درمان" عالی کار کرد. آنها چیزهایی را که آنها فکر می کردند دوست ندارند سعی می کردند، حتی اگر در حین انجام این کار، چهره ای ظریف داشته باشند. اغلب منجر به چند نیش یا درخواست بیشتر برای بیشتر شد.

اما موفقیت ما رک و پوست کنده به پایان رسید. ما دائما در حال مذاکره با بچه ها بودیم تا بیشتر غذا بخوریم، آنها ناز کنند و پرسیدند که چقدر بیشتر آنها مجبور به غذا خوردن برای درمان بزرگ شده اند، شکایت می کنند که ما آنها را بیش از حد در صفحه خود قرار داده ایم، و در آن و بر روی آن. من شام خوردم ما همه دائما در مورد مواد غذایی مبارزه می کردیم. و ما بدبخت بودیم

در کودک برهنه کتاب، آنها در مورد چگونگی انجام روش شناسی در طول دوران کودکی صحبت می کنند، و این موضوع دقیقا. راه حل آنها چیست؟ یک درمان کوچک به کودک با شام خود داده می شود. شما شام را بخوانید من بلافاصله آن را به عنوان پوچ نوشتم - من فقط می دانستم که بچه من اولین کسی است که برای اولین بار شکلات خود را می خورند، اعلام می کنند که آنها انجام شده اند، و از شما می خواهند که ازدواج کنند.

اما چند ماه پیش با مذاکرات مداوم شام در نهایت عقل خود بودم. مطمئناً بچه های من غذای خود را امتحان کردند ، اما پس از آن همه چیز درباره آنچه که "باید" بخورند شکل گرفت. من نمی خواستم بچه هایم چنین رابطه ای با غذا داشته باشند - من می خواستم آنها یاد بگیرند که غذا را برای رضایت بخورند ، بیش از حد غذا نخورند ، یا احساس کنند که ملزم به خوردن چیزهای خاص یا مقادیر خاصی از چیزها هستند. بنابراین من احتیاط را به باد انداختم و آنچه Baby Led Weaning را پیشنهاد داد امتحان كردم. آنها در ابتدای شام یک خوراکی بسیار کوچک در کنار بشقاب خود بدست آوردند - یک شکلات ، چند خرس چسبناک ، یک کلوچه کوچک. آنها هر وقت خواستند می توانستند آن را بخورند. ما این قانون را رعایت کردیم که لازم است حداقل قبل از معذوریت ، همه چیز را در بشقاب شما امتحان کنیم. بنابراین من حداقل می دانستم که آنها غذای خود ، احتمالاً میوه و حداقل یک لقمه از هر چیز دیگر را می خورند. و من با آن خوب بودم - بچه های من غذا می خورند. آنها هنگام گرسنگی غذا می خورند ، غذاهایی را که دوست دارند می خورند. برای انجام چنین کاری مجبور شدم به آنها اعتماد کنم.

من نمی توانم این را به اندازه کافی بگویم - این کاملا شام در خانه ما تغییر کرده است. مطمئنا، ما هنوز هم باید به آنها بگویم که هنوز نشسته اند، تا چنگال خود را نشکند، برای آواز خواندن و خوردن، بل بله. آنها هنوز فقط دو و پنج ساله هستند. اما صفر در مورد غذا وجود دارد.

من هم گاهی اوقات می شنوم که "من آن را دوست ندارم" به محض اینکه غذای آنها در مقابل آنها باشد. و من با "خوب است اگر شما آن را دوست ندارم پس از آن را امتحان کنید، شما مجبور به خوردن هیچ بیشتر نیست." و این پایان بحث است. این شگفت انگیز است. آنها هر چیزی را امتحان می کنند، به همان اندازه یا به همان اندازه که بخواهند، می خورند، شیر می خورند و از اینکه می توانند ازدواج کنند. بدون مذاکره بیشتر - هیچ مشکلی برای مذاکره وجود ندارد.

بعضی از شبها آنها را با یک غذای اضافی مثل یک کاسه بستنی تعجب می کنیم پس از اینکه همه با شام انجام می شود. اما این فقط این است - یک درمان اضافی که هر کس می تواند، صرف نظر از اینکه چقدر (یا کمی) هر فرد برای شام خوردن.

همانطور که قبلا گفتم، من به سختی کارشناس ارشد والدینم. من تمام پاسخ ها را ندارم، به ندرت حتی برخی از پاسخ ها را دارم. و بچه های من هنوز خیلی جوان هستند، بنابراین می دانم که من به سختی از جنگل در جهان غذای شاداب استفاده می کنم. به همه والدین همسایه - خداحافظ. اگر خودتان را با یک غذای شاداب و یا دوتایی آشنا کردید، امیدوارم تجربه من به شما کمک کند. و اگر اینطور نیست، امیدوارم چیزی پیدا کنید که به زودی کار کند. نگران نباشید ایده های مختلف را امتحان کنید و همچنین صبور باشید. و به خودتان سخت نباشید - قول می دهم که همه بچه ها در نهایت غذا می خورند.

بچه هایتان را در آشپزخانه با خود ببرید و نترسید که کمی سرگرم کننده باشید. موفق باشید!