Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

آنچه سخنرانی عمومی در مورد رهبری به من آموخت

در دوران تحصیلات تکمیلی، دو سال سخنرانی عمومی تدریس کردم. این کلاس مورد علاقه من برای تدریس بود، زیرا یک دوره ضروری برای همه رشته ها بود، بنابراین من این امتیاز را داشتم که با دانش آموزانی با زمینه ها، علایق و آرزوهای مختلف تعامل داشته باشم. لذت بردن از دوره یک احساس متقابل نبود - دانش‌آموزان اغلب در روز اول با اخم راه می‌رفتند، خمیده بودند و/یا کاملاً وحشت زده به نظر می‌رسیدند. معلوم شد هیچ کس بیشتر از من منتظر یک ترم سخنرانی عمومی نبود. نزدیک به یک دهه و نیم بعد، من به این باور رسیدم که در آن دوره بیشتر از نحوه ارائه یک سخنرانی عالی آموزش داده شد. برخی از اصول اساسی یک سخنرانی به یاد ماندنی نیز اصول کلیدی برای رهبری مؤثر هستند.

  1. از یک سبک غیرمجاز استفاده کنید.

در سخنرانی عمومی، این به این معنی است که سخنرانی خود را نخوانید. آن را بدانید - اما مانند یک ربات به نظر نرسید. برای رهبران، این نشان دهنده اهمیت خود واقعی بودن شماست. برای یادگیری آماده باشید، در مورد موضوع مطالعه کنید، اما بدانید که اصالت شما جزء کلیدی اثربخشی شما به عنوان یک رهبر است. به گفته گالوپ، "مدیریت برای همه یکسان نیست - و اگر بفهمید چه چیزی شما را به طور منحصر به فرد قدرتمند می کند، به بهترین رهبر ممکن تبدیل خواهید شد." 1 سخنوران بزرگ دیگر سخنرانان بزرگ را تقلید نمی کنند - آنها بارها و بارها به سبک منحصر به فرد خود متمایل می شوند. رهبران بزرگ می توانند همین کار را انجام دهند.

 

  1. قدرت آمیگدال.

وقتی دانش‌آموزان در روز اول ترم وحشت‌زده و سراسیمه وارد کلاس می‌شدند، با تصویری از ماموت پشمالویی مواجه شدند که روی تخته سفید می‌درخشید. اولین درس هر ترم در مورد وجه اشتراک این موجود و سخنرانی عمومی بود. جواب؟ هر دو آمیگدال را برای اکثر مردم فعال می کنند، به این معنی که مغز ما یکی از این چیزها را می گوید:

«خطر! خطر! به سمت تپه ها بدوید!»

«خطر! خطر! یک شاخه درخت بگیر و آن چیز را پایین بیاور!»

«خطر! خطر! نمی‌دانم چه کار کنم، بنابراین فقط یخ می‌زنم، امیدوارم مورد توجه قرار نگیرم و منتظر بمانم تا خطر از بین برود.»

این واکنش جنگ/فرار/فریز یک مکانیسم محافظتی در مغز ما است، اما همیشه به خوبی به ما کمک نمی کند. هنگامی که آمیگدال ما فعال می شود، ما به سرعت تصور می کنیم که یک انتخاب باینری داریم (جنگ/پرواز) یا اینکه اصلاً انتخابی وجود ندارد (تجمیع). اغلب گزینه های سوم، چهارم و پنجم وجود دارد.

در مورد رهبری، آمیگدال ما می تواند اهمیت رهبری با قلب را به ما یادآوری کند - نه فقط با سر. رهبری قلبی افراد را در اولویت قرار می دهد و روابط را در اولویت قرار می دهد. این نیاز به شفافیت، اصالت و صرف زمان برای شناخت کارکنان در سطح شخصی دارد. این باعث می شود که کارکنان با درجه اعتماد بالاتری در مشاغل خود مشارکت کنند. در این محیط، کارکنان و تیم‌ها بیشتر به اهداف خود دست می‌یابند و از آنها فراتر می‌روند.

هدایت از سر یا ذهن اهداف، معیارها و استانداردهای عالی برتری را در اولویت قرار می دهد. امی ادموندسون در کتاب خود، "سازمان بی باک" استدلال می کند که در اقتصاد جدید ما به هر دو سبک رهبری نیاز داریم. موثرترین رهبران در استفاده از هر دو سبک مهارت دارند2.

بنابراین، چگونه این به آمیگدال متصل می شود؟ در تجربه خودم، متوجه می‌شوم که وقتی احساس می‌کنم تنها دو گزینه وجود دارد، فقط با سرم گیر کرده‌ام - به‌ویژه وقتی با تصمیم بزرگی روبرو می‌شویم. در این لحظات، من از این به عنوان یادآوری استفاده کرده ام تا به افراد ضربه بزنم تا راه سومی پیدا کنم. به عنوان رهبر، نیازی نیست که احساس کنیم در باینری ها به دام افتاده ایم. درعوض، می‌توانیم از صمیم قلب به سمت یافتن مسیری هدایت کنیم که جذاب‌تر، مفیدتر و تأثیرگذارتر بر اهداف و تیم‌هایمان باشد.

  1. مخاطبان خود را بشناسید

در سرتاسر ترم، دانشجویان انواع مختلفی از سخنرانی ها - آموزنده، سیاستی، یادبود و دعوتی را ارائه کردند. برای موفقیت، مهم بود که مخاطبان خود را بشناسند. در کلاس ما، این از تعداد زیادی از رشته ها، سوابق و اعتقادات ساخته شده بود. واحد مورد علاقه من همیشه سخنرانی های خط مشی بود زیرا هر دو طرف بسیاری از سیاست ها اغلب ارائه می شد.

برای رهبران، شناخت تیم شما مانند شناخت مخاطبان شماست. شناخت تیم خود یک فرآیند مداوم است که مستلزم بررسی مکرر است. یکی از بررسی‌های مورد علاقه من از دکتر برنه براون است. او جلسات را با درخواست از شرکت کنندگان برای بیان دو کلمه برای احساسشان در آن روز خاص شروع می کند3. این آیین باعث ایجاد ارتباط، تعلق، ایمنی و خودآگاهی می شود.

یک سخنران باید مخاطبان خود را بشناسد تا یک سخنرانی موثر واقع شود. همین امر در مورد رهبران نیز صادق است. هم روابط طولانی مدت و هم مراجعه های مکرر کلیدی هستند.

  1. هنر متقاعد کردن

همانطور که اشاره کردم، واحد سخنرانی سیاست مورد علاقه من برای تدریس بود. دیدن اینکه چه مسائلی به دانش آموزان علاقه مند بود هیجان انگیز بود و من از شنیدن سخنرانی هایی که برای دفاع از یک موقعیت و نه صرفاً تغییر نظر همسالان بود، لذت بردیم. از دانش‌آموزان خواسته شد که نه تنها در مورد مشکل مورد بحث بحث کنند، بلکه راه‌حل‌های جدیدی را برای رسیدگی به آن مشکل پیشنهاد کنند. دانشجویانی که در نگارش و ایراد این سخنرانی ها بیشترین تأثیر را داشتند، دانشجویانی بودند که همه جوانب موضوع را به طور کامل بررسی کرده و بیش از یک راه حل پیشنهادی ارائه کردند.

برای من، این یک مثال مرتبط برای رهبری مؤثر است. برای هدایت تیم‌ها و کسب نتایج، باید در مورد مشکلی که می‌خواهیم حل کنیم کاملاً شفاف باشیم و برای ایجاد تأثیری که به دنبال آن هستیم، روی بیش از یک راه‌حل باز باشیم. دنیل پینک در کتاب خود با عنوان «درایو» استدلال می‌کند که کلید ایجاد انگیزه در افراد فهرستی از چیزهایی که باید تکمیل یا به انجام برسانند نیست، بلکه استقلال و توانایی هدایت کار و زندگی خودشان است. این یکی از دلایلی است که نشان می دهد محیط های کاری فقط نتیجه (ROWE) با افزایش عمده بهره وری مرتبط هستند. مردم نمی خواهند به آنها گفته شود که چه کار کنند. آنها به رهبر خود نیاز دارند تا به آنها کمک کند تا درک روشنی از اهداف خود ارائه دهند تا بتوانند چگونه و زمانی که می خواهند به آنها برسند4. بهترین راه برای متقاعد کردن افراد این است که از انگیزه درونی آنها استفاده کنید تا آنها پاسخگو و مسئول نتایج خود باشند.

همانطور که می نشینم و در مورد ساعت هایی که صرف گوش دادن به سخنرانی ها می کردم فکر می کنم، امیدوارم حتی چند نفر از دانش آموزانی که من افتخار تدریس را داشتم به این باور برسند که کلاس سخنرانی بیش از این است که هر روز با ترس آنها روبرو شوند. امیدوارم آنها نیز خاطرات خوبی از مهارت های زندگی و درس هایی داشته باشند که ما با هم در ادی هال در دانشگاه ایالتی کلرادو آموختیم.

منابع

1gallup.com/cliftonstrengths/en/401999/authenticity-leadership-starts-knowing-yourself.aspx

2forbes.com/sites/nazbeheshti/2020/02/13/do-you-mostly-lead-from-your-head-or-from-your-heart/?sh=3163a31e1672

3panoramaed.com/blog/استراتژی-بررسی-دو کلمه ای

4رانندگی: حقیقت حیرت انگیز در مورد انگیزه ما