Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

وقتی بیشتر مردم راست می روند ، من می روم!

چپ دست مینویسم. دندان هایم را چپ دست مسواک می زنم. من گاهی چپ دست می خورم. اما من یک چپ دست واقعی نیستم. من چپ دست بودن را انتخاب می کنم

پدر فوق العاده من به همان اندازه "چپ" است. او از قیچی مخصوص استفاده می کند. او با دستش خمیده می نویسد (فکر می کنم بتوانم آنچه را که می نویسد ببینم). کارهایی وجود دارد که او می تواند راست دست انجام دهد ، اما فقط به این دلیل که چنین بود در سنین پایین وارد او شد، احتمالاً به این دلیل که در زمان او ، "پای جنوب" بودن بسیار عقب مانده بود. من تعجب می کنم که او دچار اختلال در گفتار نشده است.

برای اینکه چپ دست باشید ، متفاوت هستید. این یک فرهنگ جداگانه است. و بسته به بازه زمانی که در آن بزرگ شده اید ، ممکن است شما منحصر به فرد و خاص تلقی شوید. یا طرد شده ، طرد شده ، مسخره شده است. من در زمان منحصر به فرد و ویژه ای بزرگ شدم ، بنابراین تصمیم گرفتم چپ دست باشم. من انتخاب میکنم.

حتی قبل از شروع مدرسه ، علائم "سردرگمی" را نشان داده بودم. هنگام شام چنگالم را از یک دست به دست دیگر می بردم ، با هر دستی که برس را برداشته بود موهایم را مسواک می کردم. ظاهراً با هر دستی که مداد شمعی به آن نزدیک تر بود رنگ آمیزی کردم. پدر و مادرم نگران بودند. اگر سعی می کردم نوشتن را با هر دو دست یاد بگیرم و این باعث کند شدن من در مدرسه می شد؟ بنابراین ، آنها مرا نشستند تا با من صحبت کنند. حتی می توانم مکالمه را تا به امروز به خاطر بسپارم. روی زانوی پدرم نشسته و صندلی را از میز ناهارخوری بیرون کشیده اند (ظاهراً جایی که ما دوست داشتیم کنفرانس های خانوادگی را برگزار کنیم) ، مادرم روی صندلی کنار ما نشسته بود و به جلو خم شده بود تا بتواند در چشمان من نگاه کند. صحبت کرد آنها به من گفتند که من باید دست بگیرم (آنها توضیح ندادند که چرا تا سالهای بزرگسالی ، حدس می زنند که آنها متوجه شده اند من نمی فهمم). بنابراین با منطق کودک تصمیم گرفتم چپ دست باشم. مادرم ، درست مثل خواهر بزرگترم راست دست بود. پدرم چپ دست بود. من نمی خواستم او تنها فرد خانواده باشد ، بنابراین من حتی بیرون رفتن خانواده را انتخاب کردم. نمی دانستم دارم به چه چیزی وارد می شوم.

من نمی دانستم که مشکلات وجود خواهد داشت. دست خود را بالا و پایین کنید زیرا نوع قلم را اشتباه انتخاب کرده اید (چپ دستها دست خود را بر روی آنچه نوشته شده است حرکت می دهند). آن انگشتر شیرین از نوت بوک های مارپیچی روی دست شما نقش می بندد. سعی کنید خود را در یک میز کوچک در مدرسه یا یک تالار در کالج جمع کنید ، زیرا تنها فضای نوشتاری موجود از سمت راست بیرون می آید. نواختن صندلی های موسیقی در رستوران ها ، زیرا نمی خواهید هنگام غذا خوردن با دیگران با آرنج درگیر شوید. مجبور به انجام «ژانگ داغ لیوان» شوید زیرا شخصی لیوان را با دسته سمت راست به شما می دهد. موس روی کامپیوتر. پیدا کردن تجهیزات مناسب (یا در واقع چپ) ، که بیشتر اوقات به دلیل "سفارشات ویژه" هزینه بیشتری دارد. در کل طرح همه چیز ناچیز است؟ به طور حتم برای کسانی که روز به روز با آن زندگی می کنند ناراحت کننده است؟ اغراق نکنیم. بسته به موقعیت اجتماعی ، حتی گاهی اوقات می تواند شرم آور باشد (هرچند ، این روزها کمتر و کمتر). حتی شرایطی وجود دارد که چپ دست بودن می تواند یک مزیت باشد ، جایی که من تصمیم می گیرم در زندگی خود تمرکز کنم (جانبی را جستجو کنید ، یا روی پیوندهایی که در زیر لیست کرده ام کلیک کنید).

راحت پیاده شدم با انتخاب چپ دست بودن ، می توانم به راحتی در بیشتر شرایطی که مشکل وجود داشت تغییر دهم. دیگران اینقدر خوش شانس نیستند. افراد راست دست معمولاً موقعیت هایی را که "دستی به آن وجود دارد" تشخیص نمی دهند و چپ دست ها از همان دوران کودکی آموخته اند که بدون فکر کردن در مورد آن خود را وفق دهند و سازگار شوند. این ما واقعاً افراد دوطرفه وسط هستیم که تشخیص داده و قدردانی می کنیم.

در حالی که روز چپ دستان را در 13 آگوست جشن می گیریم ، چپتی ها ، من به شما سلام می کنم (البته با دست چپ) ، و شما را در هر دو جشن و جشن همراه می کنم. راست دستها ، به ما بپیوندید و پنج نفر (با دست چپ خود) یک چپ در جشن باشید!

و بخاطر داشته باش:

"چپ دستان گرانبها هستند. آنها مکانهایی را می گیرند که برای بقیه ناخوشایند است." - ویکتور هوگو

"اگر نیمه چپ مغز نیمه راست بدن را کنترل می کند ، فقط افراد چپ دست در ذهن راست هستند.” - WC Fields

25 حقیقت شگفت انگیز در مورد افراد چپ دست

چقدر چپ دست هستید؟ در 60 ثانیه پیدا کنید!

در شمشیربازی ، چه چیزی به چپ دست ها برتری می دهد؟ نماهایی از حال و گذشته های دور