Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

هر روز بخوانید

من شما را نمی دانم، اما من هر روز می خوانم. گاهی اوقات فقط اخبار ورزشی است، اما معمولاً روزانه هم کتاب می خوانم. منظورم این است که؛ اگر سرم شلوغ نباشد، به راحتی می توانم یک یا چند کتاب کامل را در یک روز پشت سر بگذارم! من کتاب‌های فیزیکی را ترجیح می‌دهم، اما خواندن در برنامه Kindle یا Kindle در تلفن من مزایایی نیز دارد. از جانب "ببر یک گربه ترسناک استاولین کتابی که یادم می‌آید آن را مورد علاقه‌ام خواندم، برای ملاقات با یکی از نویسندگان مورد علاقه‌ام چند سال پیش، نمی‌توانم زمانی را به یاد بیاورم که خواندن بخش مهمی از زندگی من نبود، و باید از خانواده‌ام تشکر کنم. که پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، خاله و عموهایم اغلب کتاب‌هایی به من هدیه می‌دادند، و من هنوز بسیاری از کتاب‌های مورد علاقه‌ام را از کودکی دارم، از جمله مجموعه کامل (و بسیار سنگین) هر هفت کتاب «هری پاتر».

یکی از مادربزرگ‌های من سال‌ها کتابدار بود و من و برادرم را مدت‌ها قبل از اینکه هری پاتر، رون ویزلی و هرمیون گرنجر نام‌های معروفی پیدا کنند، با دنیای هاگوارتز آشنا کرد. دوست او در انگلستان زندگی می کرد، جایی که کتاب ها به سرعت در حال افزایش بودند، و آنها را به مادربزرگم داد تا با ما در میان بگذارد. ما فوراً درگیر شدیم. بسیاری از خاطرات مورد علاقه من مربوط به "هری پاتر" است، از جمله مادرم که فصل های طولانی را به عنوان داستان قبل از خواب برای ما می خواند و در سفرهای طولانی جاده ای به کتاب های صوتی گوش می داد (اما به والدینم اجازه نمی داد صحبت کنند، حتی اگر ما راهنمایی کنند. چیزی را از دست دادیم - حتی اگر ما داستان ها را از نزدیک می دانستیم)، و مهمانی های انتشار نیمه شب در کتابفروشی های مرزی. وقتی از جشن انتشار نهایی «هری پاتر و یادگاران مرگ» به خانه برگشتم، بلافاصله کتاب را شروع کردم و آن را - هنوز زمان دقیق آن را به خاطر دارم - در پنج ساعت و 40 دقیقه تمام کردم.

من خوش شانس هستم که همیشه یک خواننده سریع بوده‌ام و سعی می‌کنم هر زمان که بتوانم مخفیانه مطالعه کنم - در حالی که در یک کافی‌شاپ در برنامه Kindle در تلفنم هستم. هنگام مسافرت؛ در زمان استراحت تبلیغاتی، زمانی که در حال تماشای ورزش در تلویزیون هستم. یا در تعطیلات ناهار من از محل کار. من به این موضوع، به‌علاوه نیاز به حواس‌پرتی از یک بیماری همه‌گیر جهانی، کمک می‌کنم تا حجم 200 کتاب را در سال 2020 بخوانم. معمولاً هر سال بیش از 100 کتاب می‌خوانم، اما هر چه بیشتر، بهتر!

شاید فکر کنید این بدان معناست که خانه من پر از کتاب است، اما اینطور نیست! من به مجموعه کتاب‌هایم بسیار افتخار می‌کنم، اما در مورد کتاب‌هایی که به آن اضافه می‌کنم بسیار حساس هستم. وقتی کتاب می خرم، بیشتر از آن خرید می کنم کتابفروشی های مستقل، به خصوص زمانی که از یک شهر یا ایالت جدید بازدید می کنم - می خواهم حداقل به یک کتابفروشی در هر ایالت ایالات متحده، هر استان کانادا، و هر کشوری که بازدید می کنم، بروم.

بیشتر کتاب هایی که می خوانم از کتابخانه محلی من است. هر زمان که به جایی جدید نقل مکان می کنم، یکی از اولین کارهایی که انجام می دهم، گرفتن کارت کتابخانه است. من خوش شانس بوده ام که هر مکانی که زندگی کرده ام دارای یک فضای عظیم بوده است امانت بین کتابخانه ای فهرست، به این معنی که بسیار نادر است که نتوانم کتابی را که می‌خواهم بخوانم از طریق کتابخانه دریافت کنم. من عاشق کتابخانه های مختلف در هر شهری هستم که در آن زندگی کرده ام، اما مورد علاقه من همیشه کتابخانه شهر من خواهد بود.

کتابخانه شهر زادگاهم از بسیاری جهات به تعمیق عشق من به مطالعه کمک کرد. در کودکی، یادم می‌آید که با پشته‌هایی از کتاب‌هایی که مرا تهدید می‌کردند ترک کردم و در چالش‌های مطالعه تابستانی شرکت کردم که اگر به اندازه کافی کتاب بخوانیم با غذا به ما پاداش می‌داد (همیشه این کار را می‌کردم). در مدرسه راهنمایی، اتوبوس من و دوستانم را برای جلسات بعد از مدرسه باشگاه کاکائو - کلوپ کتاب ما - پیاده می‌کرد که در آن کاکائو داغ شیرین و ذرت بو داده مایکروویو کره‌ای به بحث‌هایمان دامن می‌زد. من باید از باشگاه کاکائو تشکر کنم که یکی از نویسندگان مورد علاقه من، جودی پیکولت را به من معرفی کرد، که سرانجام در سال 2019 با او آشنا شدم.

من و جودی پیکول در تور کتابش برای "یک جرقه نور" در سال 2019. او به من اجازه داد با کتاب مورد علاقه خود، "پیمان" که برای اولین بار در کاکائو کلاب خواندم، عکس بگیرم.

باشگاه‌های کتاب راهی بسیار سرگرم‌کننده برای قرار گرفتن در معرض نویسندگان و ژانرهای مختلف هستند و انجام باشگاه‌های کتاب مجازی راه‌های عالی برای ارتباط با خانواده و دوستان در سراسر کشور است. بحث در مورد کتاب، حتی در خارج از باشگاه های کتاب، راه بسیار سرگرم کننده ای برای برقراری ارتباط با دیگران است. اگرچه خواندن معمولاً یک فعالیت انفرادی است، اما می تواند افراد را به طرق مختلف دور هم جمع کند.

مطالعه هنوز هم راه مورد علاقه من برای گذراندن وقت در یک پرواز طولانی یا با فنجان قهوه صبحگاهی است و راه مورد علاقه من برای یادگیری هر چه بیشتر در مورد علاقه مبهمی است که می توانم. من ذوق خواندن بسیار التقاطی دارم. کتاب های مورد علاقه من از داستان های معاصر یا ادبی گرفته تا زندگی نامه ها و خاطرات ورزشی و کتاب های غیرداستانی درباره کوه نوردی را شامل می شود. تنوع گسترده کتاب‌های موجود امروزه به این معنی است که خواندن واقعاً برای همه است. اگر امیدوار بودید به عادت مطالعه برگردید یا یک ژانر جدید را امتحان کنید، امیدوارم این پست الهام بخش شما باشد. اگر چه دوم مارس به عنوان تعیین شده است روز سراسر آمریکا را بخوانید، به نظر من هر روز باید به مطالعه اختصاص داده شود!