Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

2020: انتظارات در مقابل واقعیت

این شب سال نو گذشته پر از انتظار خوشحال کننده برای سال هیجان انگیز پیش رو بود. من و نامزدم با برادرم و چند دوست برگشتیم نیویورک ، جایی که هر دو اهل آن هستیم. ما در حالی که می خواستیم از طریق عینک های گردن دار 2020 خود را ببینیم ، به تماشای عروسی آگوست آینده و تمام اتفاقات سرگرم کننده ای که پیش از آن بود ، به تماشای توپ افتادیم و لیوان های شامپاین را چنگ زدیم. ما ، مانند همه در سراسر جهان ، راهی نداشتیم که بدانیم امسال چه اتفاقی می افتد.

ما هیچ سرنخی از این که همه چیز قرار است خاموش شود یا ماسک ها به زودی به اندازه تلفن های هوشمند همه گیر می شوند ، نداشتیم. ما ، مانند بقیه ، برنامه های زیادی برای سال 2020 داشتیم و همانطور که از خانه شروع به کار می کردیم ، از طریق Zoom جشن های مختلفی را جشن می گرفتیم و راه های جدیدی برای سرگرمی بدون بیرون رفتن پیدا می کردیم ، هنوز ساده لوحانه فکر می کردیم با تابستان ، و زندگی به حالت عادی برمی گردد. اما هرچه سال پیش می رفت و اوضاع بدتر و بدتر می شد ، فهمیدیم که زندگی عادی ، به طور موقت یا شاید حتی به طور دائم ، بسیار متفاوت به نظر می رسد.

هر چه همه گیر می شد و آگوست نزدیکتر می شد ، ما با یک انتخاب سخت و دشوار روبرو شدیم: عروسی خود را به طور کامل به تعویق بیندازیم یا سعی کنیم یک عروسی کوچکتر را در تاریخ اصلی خود برگزار کنیم ، و سپس مهمانی بزرگ را در سال آینده برگزار کنیم. برای ایمن تر بودن ، تصمیم گرفتیم همه چیز را به سال آینده موکول کنیم. حتی اگر مقررات COVID-19 اجازه می دهد تا ما یک جشن کوچک داشته باشیم ، چگونه می توانیم از مردم بخواهیم که زندگی خود و دیگران را به خطر بیندازند تا فقط با ما جشن بگیرند؟ چگونه می توانیم از فروشندگان خود بخواهیم که همین کار را انجام دهند؟ حتی اگر فقط 10 نفر با خود جشن می گرفتیم ، باز هم احساس می کردیم خطر بسیار زیاد است. اگر کسی مریض شد ، دیگران بیمار شد یا حتی مرد ، ما نمی توانستیم با خودمان زندگی کنیم و بدانیم که علت آن ما بوده است.

ما می دانیم که تصمیم درستی اتخاذ کرده ایم و خوش شانس هستیم که اوضاع برای ما بدتر نشده است ، اما 2020 همچنان سال سختی بوده است ، همانطور که مطمئنم برای اکثر مردم نیز چنین بوده است. در ابتدای سال ، تقویم ما با رویدادهای مهیج پر شد: کنسرت ها ، دیدارهای خانواده و دوستان ، سفرهای برگشت به نیویورک ، عروسی ما و همه برنامه های سرگرم کننده قبل از عروسی که قرار بود همراه آن باشد و موارد دیگر بیشتر. یکی یکی همه چیز به تعویق افتاده و لغو می شد ، و هرچه سال می گذرد و من همچنان می فهمم: "ما آخر هفته باید در خانه مادربزرگم بودیم" یا "امروز باید ازدواج می کردیم". این یک غلتک احساسات بوده است ، که سلامت روان من را سخت کرده است. من از احساس ناراحتی و عصبانیت نسبت به برنامه های خود به طور کامل احساس گناه می کنم و فکر می کنم از این طریق ، و اطراف و اطرافم تا زمانی که راهی پیدا کنم که ذهنم را از همه چیز دور کنم.

من می دانم که من تنها کسی نیستم که هیجان زده برای برنامه ها و لغو های بعدی آنها را تجربه کرده است ، اما چیزهایی که باعث کنترل پایین تر شدن پاها می شوند همیشه بسته به روحیه من متفاوت هستند. گاهی اوقات هنگام انفجار موسیقی نیاز به تمیز کردن خانه ام دارم ، گاهی اوقات باید با یک کتاب یا یک برنامه تلویزیونی آرام باشم و گاهی اوقات باید خودم را در یک تمرین طولانی ناپدید کنم. دوری از شبکه های اجتماعی نیز می تواند کمک بسیاری کند و گاهی اوقات فاصله گرفتن از تلفن همراه کاملاً مورد نیاز من است. یا گاهی اوقات فقط به خودم اجازه می دهم هر آنچه را احساس می کنم احساس کنم ، بدون اینکه احساس گناه کنم ، حتی بیشتر از حواس پرتی خودم کمک می کند.

سال 2020 سال شگفت انگیزی که قرار بود باشد نبوده است ، اما امیدوارم سال آینده بهتر باشد. اگر همه ما بتوانیم با استفاده از ماسک ، شستن دست و فاصله اجتماعی از خود و دیگران محافظت کنیم ، شاید اینگونه باشد.