Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

سخت به عنوان یک مادر

من به عنوان یک مادر شاغل، رابطه قطعی «عشق و نفرت» با تابستان دارم. من واقعا دوست دارم اندیشه از تابستان... روزهای طولانی‌تر، صبح‌های آهسته‌تر، غرق شدن در آفتاب گرم، تنبلی در حین خواندن کتاب در بانوج، زمان در آب خنک حوض محله... هر تصویری که در مورد روزهای به ظاهر بی‌پایان تابستانی‌تان فکر می‌کنید. یک بچه. واقعیت تابستان به‌عنوان یک والدین شاغل، در حالی که «چند وظیفه» نهایی را آغاز می‌کنید، می‌تواند بسیار متفاوت به نظر برسد.

من به ویژه به سرعت بی‌رحمانه این هفته فکر می‌کردم، وقتی به ساعت نگاه می‌کردم و متوجه شدم که دقیقاً ده دقیقه تا جلسه مجازی بعدی‌ام فرصت دارم. ده دقیقه برای سیر کردن یک بچه و رفتن به تیم شنا، ارائه نصیحت به پسر نوجوانم در مورد نمایشنامه دوست دخترم، برخورد با چشمان غمگین بزرگ سگم/«همسر روح»م تا صبحانه اش را به او غذا بدهم و حداقل به او نگاه کنم. از کمر به بالا قابل ارائه است، تا همکارانم در تیم های مایکروسافت را نترسانم. به موقع روی تماس رفتم، فقط دیدم تلفن همراهم زنگ می خورد. دختر 20 ساله من است که از نصف راه زنگ می زند و چون شهرت یک "سوپر مامان" را دارم، البته جواب می دهم، فقط از من می پرسد "چطور مرغ متوسطی را می پزی؟" ” و شوهر من در این هرج و مرج کجاست؟ او برای کار به غار مرد خود بازنشسته شده و در را بسته است. شوکر! به این فکر می کنم که آیا روزهای بیانسه به عنوان یک مادر شاغل با سه فرزند در تابستان به این شکل است؟ من به "نه" فکر می کنم.

علیرغم اینکه همه اینها چقدر گیج کننده به نظر می رسد ... من آن را با هیچ چیز عوض نمی کنم! به‌ویژه در «عادی جدید» پس از همه‌گیری، متوجه می‌شوم که قدردانی می‌کنم که حتی اگر گاهی نگه داشتن همه توپ‌ها در هوا چالش برانگیز است، کار از خانه به من این امکان را می‌دهد که انعطاف‌پذیری بیشتری نسبت به تابستان‌های گذشته داشته باشم. ممکن است کاملاً مرتب نباشد، زیرا من نیاز دارم صبح زود یا اواخر شب گاهی اوقات به سراغ ایمیل بروم. وقتی به تابستان‌هایی فکر می‌کنم که باید مطمئن می‌شدم که بچه‌هایم جایی دارند که تمام روز، هر روز باشند، از اینکه وقت بیشتری با هم دارند سپاسگزارم. این با چالش هایی نیز همراه است.

در «روزهای قدیم»، در طول روز در خانه نبودم. من سوار ماشین شدم تا خودم را دوباره متمرکز کنم و آماده بودم تا در لحظه ای که پاهایم به آستانه خانه ام برسد، شغل دوم خود را به عنوان مادر شروع کنم. امروز، ارتباط خوب با فرزندانم لازم است. وقتی برای اولین بار از خانه کار می‌کردم، در حالی که در یک جلسه بودم، اغلب به من سر می‌زدند و حرف‌هایم را قطع می‌کردند. اکنون آنها می‌دانند که یک در بسته به این معنی است که من مشغول هستم، اما وقتی بتوانم پایه را روی هر چیزی که آنها نیاز دارند، لمس کنم، ظاهر می‌شود. چه کسی می داند؟ شاید این عمل به اشتراک گذاشتن توجه مادرشان با سایر اولویت های رقیب ممکن است چیز خوبی باشد. من نمی‌توانم همه چیز را در ثانیه‌ای که تابستان امسال حوصله‌شان سر می‌رود کنار بگذارم و این ممکن است یک نکته مثبت از این «دنیای جدید» برای رشد آنها به عنوان انسان باشد.

فقط زمان مشخص خواهد کرد، اما در حال حاضر، من همچنان سعی می کنم هر روز بهترین کار را انجام دهم و به خودم صبر و شکیبایی بدهم. من به دنبال آن چند لحظه ارزشمند تنهایی هستم و از آن لذت می برم. شاید تابستان زمانی نباشد که یک والدین شاغل در حرفه خود آن را به طور کامل از پارک خارج کنند. وقتی پاییز فرا می رسد (که قبل از اینکه بدانیم اتفاق می افتد)، شاید آن زمان باشد که دوباره روی خود تمرکز کنیم و زمان بیشتری برای اختصاص دادن به پیشرفت حرفه ای خود داشته باشیم. در عین حال، من از کلرادو اکسس و رهبرانم در اینجا قدردانی می کنم که به من اجازه دادند چند ماه توجه من کمی کمتر از حد معمول پخش شود (این را در حالی می نویسم که در یک سالن بدنسازی مملو از بچه ها به صدای فریاد شخصی در میکروفون گوش می دهم. اردوی بسکتبال). خدا را شکر برای وای فای رایگان!