Please ensure Javascript is enabled for purposes of website accessibility رفتن به محتوای اصلی

Veganuary

نکته ای که در مورد انتخاب یک رژیم غذایی وگان وجود دارد این است که وقتی مردم متوجه می شوند که شما گیاهخوار هستید، از شما می پرسند "چرا؟"

این با مفاهیم منفی و مثبت همراه است، و همانطور که وگان های همکار مطمئناً می توانند ارتباط برقرار کنند، شما با همه چیز در این بین برخورد خواهید کرد تا جایی که در نهایت پاسخ ها، حکایات و داستان های خوبی برای به اشتراک گذاشتن دارید.

از آنجایی که "گیاهخواری" است، رسمی یا شاید غیررسمی "بیایید همه سعی کنیم یک ماه گیاهخوار باشیم"، فکر کردم روی مسیر شخصی خود به سمت گیاهخواری تمرکز کنم، و شاید "درون بیسبال"، به عنوان مثال، بینش هایی در مورد جنبه ها گیاهخواری که ممکن است آنقدرها شناخته شده یا مورد توجه کسانی نباشد که به دنبال تغییر هستند. نه برای اینکه شما را منصرف کنم یا به شما موعظه کنم، بلکه امیدوارم به شما نشان دهم که گیاهخواری، به نظر حقیر من، می تواند زندگی شما را تغییر دهد.

مسیر گیاهی

پنج یا شش سال پیش (اگرچه این یک میلیون به نظر می رسد) برای آزمایش خون سالانه و قرار ملاقات فیزیکی به دکترم رفتم. نه اینکه از اینکه او به من گفت خیلی اضافه وزن دارم تعجب کردم، در واقع این وزن سنگین ترین وزنی بود که تا به حال داشتم، اما نتایج فعلی من نشان می دهد که من پیش دیابت بودم، دقیقاً در مسیر دیابت بودم، و اگر این کار را نمی کردم. شکل گیری و پرواز درست دیابت قطعی است.

بدیهی است که نمی‌خواستم دیابت داشته باشم و نمی‌خواستم برای همیشه دارو مصرف کنم، به دنبال راه‌حل متفاوتی بودم که مرا به کتابی از پن جیلت (از پن و تلر) به نام «پرستو!: چگونه بیش از 100 پوند را ناپدید کردم و داستان‌های جادویی دیگر». او در این کتاب جزئیات مبارزات خود را با جادوگر بودن و اضافه وزن بیش از حد، داشتن مشکلات قلبی شدید که برای عملکرد طبیعی نیاز به وقفه داشت، و از آنجایی که نمی‌خواهد این کار را انجام دهد، کشف یک رژیم غذایی گیاهی از طریق متخصصان سلامت و متخصصان غذایی، مزایای که هم وزن و هم مشکلات قلبی او را اصلاح کرد.

این کتاب زندگی من را تغییر داد. اگر اصلاً به رژیم غذایی گیاهی علاقه دارید، خواندن کتاب، تحقیق در مورد رویکردهای او و امتحان دستور العمل ها را به شدت توصیه می کنم. این خیلی درباره «وگانیسم» نیست، این اصطلاح دارای معانی خاصی است که با این کلمه مرتبط است، بلکه «مبنای گیاهی» است، اصطلاحی که حداقل طبق این کتاب از هرگونه ارتباط سیاسی یا افراطی عاری است.

سال بعد در شرایط فیزیکی، وزنم کم شد و از منطقه خطرناک دیابت خارج شدم، بنابراین، بله، آن کتاب زندگی من را تغییر داد.

زمان وگان

زمانی که داشتم یک رژیم غذایی گیاهی کامل می خوردم و تمام اطلاعاتی را که می توانستم مطالعه می کردم، جنبه حقوق حیوانات به میان آمد، و منظورم از خزیدن به داخل طوفان است. نه فقط خشونت آشکار، بدرفتاری و استثماری که حیوانات با آن مواجه هستند. برای تولید غذا، اما جنبه های بسیار منفی و ناسالم مصرف محصولات حیوانی به طور منظم بر بدن ما می گذارد. من حقایق یا ارقام را در اینجا بیان نمی‌کنم، آنها با یک جستجوی ساده در گوگل فاصله دارند، اما حیرت‌انگیز هستند و ناگهان بخشی از رژیم غذایی و انتخاب‌های مصرف‌کننده من شد که دیگر نمی‌توانستم نادیده بگیرم.

جهش اولیه سخت بود، من در مورد آن دروغ نمی گویم. تغییر کامل یک رژیم غذایی کامل به یک رژیم کاملاً جدید که نیاز به هوشیاری دائمی داشت، زیرا محصولات حیوانی بسیار بیشتر از آنچه فکر می کنید به محصولات اضافه می شوند، کار بسیار خوبی بود. اما زمانی که به آن دست پیدا کردم و می‌دانستم به دنبال چه چیزی باشم، کجا آن را تهیه کنم و چگونه بیرون غذا بخورم، تبدیل به یک روال جدید شد و اکنون، همینطور است.

و احتمالاً هرگز آسان‌تر از امروزی وگان بودن نبوده است، یا حداقل چیزهایی را امتحان کنید. من همیشه سپاسگزار مردمی هستم که مشعل گیاهخواری را در دهه 80، 90 قبل از تکثیر شیرهای آجیل، "گوشت" و پنیرهای گیاهی، و "Vegenaise"، مایو گیاهی در دست داشتند.

آیا می دانستید اورئوها وگان هستند؟

در رستوران‌های چینی و رستوران‌های هندی به‌راحتی می‌توان غذاهای گیاهی فوق‌العاده دریافت کرد، چانا ماسالا (کاری نخودچی و برنج) غذای مورد علاقه من است. هنگامی که شما شروع به فکر کردن به آن به عنوان چیزی کمتر از "آنچه باید رها کنم" می کنید، به طرز فکری بیشتر "آنچه می توانم بخورم"، دنیا صدف شماست.

به علاوه، گیاهان طعم خوبی دارند. آنها واقعاً انجام می دهند.

و من واقعا دلم برای پنیر تنگ نشده است.